حـــــرف حساب

حرف حساب داری اینجا بزن . . .

حـــــرف حساب

حرف حساب داری اینجا بزن . . .

رابطه هایی آنطرف سیم خاردار

چند جمله خصوصی با جوانان

حتما بخونین













شاید برخی از جوانان از روی ناآگاهی وبه دنبال ارضای حس کنجکاوانه خود، در این مسیر گام برداشته و کسانی را نیز برای دوستی انتخاب نموده و به دور از چشم خانواده با آنها مراوده های پنهانی دارند(مگه بده،آره گوش کن بقیشو) اجازه دهید اندکی در این باب، به دور از نقش یک واعظ بلکه در نقش یک دوست به گونه ای دوستانه گپ بزنیم.

این روابط را برای چه می‎خواهید؟ آیا تنها برای سرگرمی و وقت‎گذرانی و جبران کمبودهای شخصی و یا اینکه به دنبال دلی هستید که برای همه عمر نگه داشته و رفیق شفیقی انتخاب نموده و همدلی صادق بیابید تا همراه او، فراز و نشیب زندگی را پشت سر نهید اگر قسم دوّم مراد است که باید چنین باشد دیگر نباید با سطحی‎نگری و تحت تسلط غرایز پای در این میدان نهاد،چه بسیارند دختران و پسرانی که در ابتدا بر اساس نیاز به محبت و برای جبران کمبودهای گذشته در این وادی پا نهاده و اندک اندک از درس و تحصیلات عالی باز ماندند و به مرور با پاسخ به تمایلات غریزی و لذایذ جنسی، اسباب ناکامی واقعی خویش را فراهم آوردند که مشکلات و رنج‎های بعدی،‌ صد بار از تنهایی اوّلیه سخت‎تر و شکننده‎تر است. این‎گونه افراد دچار آسیب‎های روانی و تربیتی و اجتماعی می‎شوند.

شاید برخی با مطالعه مطلب فوق، اظهار بدارند که در جامعه امروز ما با توجه به اقتضاعات اجتماعی و فرهنگی و شغلی و بسیاری از عوامل دیگر تغییرات شگرفی در ارتباطات دختران و پسران نسبت به چند سال قبل پیش آمده و با توجه به آن مهم، نمی توان از ارتباط با نامحرم اجتناب نمود، در پاسخ به این دوستان تنها می توان به تعالیم قرآنی پناه برده و مثال خود خداوند در این باب را بیان نمائیم وکه هیچ سخنی بالاتر و ارزشمند از فرمایش حضرت دوست نیست. ذکر نمونه ی قرآنی از یک ارتباط سالم در پایان به جاست که به یک نمونه ی قرآنی در مورد ارتباط سالم بین دختر و پسر اشاره شود.

در این داستان جوانی است به نام موسی (ع) که به شهر مدین وارد شده است. او پس از ورود بر سر چاه شهر می رود و گروهی از مردم را می بیند که برای آب دادن به چهارپایان خود جمع شده اند. در این هنگام دو دختر را می بیند که کناری ایستاده و از گوسفندان خود مراقبت می کنند و به چاه نزدیک نمی شوند. در این حال جوان به سوی آن ها گام برمی دارد و علت کناره گیری آن ها را جویا می شود. می گویند: ما به گوسفندان خود تا زمانی که همه ی مردان چوپان کنار نروند، آب نمی دهیم و بیان می کنند که علت حضور ما در این جا این است که پدرمان فردی کهنسال است.

جوان به یاری آن ها می شتابد و پس از سیراب کردن گوسفندان آن ها برای استراحت به زیر درختی می رود و در برابر خداوند ابراز نیازمندی می کند. در این هنگام ناگهان یکی از آن دو دختر به طرف جوان می آید. قرآن نوع حضور این دختر را چنین بیان می کند: «فجاءته احداهما تمشی علی استحیاء قالت ان ابی یدعوک لیجزیک اجر ما سقیت لنا»

این دختر در هنگام گام برداشتن، حیا را فراموش نمی کند. بیان دعوت را از زبان پدر می گوید تا شائبه ی میل فردی در مخاطب ایجاد نگردد.

در این داستان نکات زیر قابل تأمل است:

* حضور دختران در اجتماع به علت ضرورت خانوادگی

* برقراری ارتباط سالم با افراد

* عدم اختلاط دختران با مردان

* توجه به حیای فردی در نوع راه رفتن

* سخن گفتن با جوان بدون ایجاد ریبه و شهوت

* نتیجه ارتباط ازدواج سالم و به پیشنهاد پدر دختران به جوان

آنچه گذشت، بیان داستانی قرآنی از یک رابطه ی انسانی است که اصل ارتباط میان پسر و دختر را در صورت حفظ شرایط ارتباط تأیید می کند. ذکر این نکته لازم است که این حفظ حریم شخصی در ارتباط با جنس مخالف، از نگاه خداوند دور نماند و در نهایت، این پاکی جوان پاکی بعثت او به نبوت الهی گردید که خود می تواند درسی سازنده برای جوانان مۆمن باشد.

با استناد به آنچه بیان شد ، می توان گفت: جوانان می‎توانند تا فراهم آمدن شرایط ازدواج که در سایه آن از تنهایی برای همیشه بیرون می‎آیند و تا یافتن همدلی که همسفر زندگی شود، با توجه به معنویات و انس با حضرت حق کمبودها را جبران کرده و با انتخاب رفیقی هم جنس که در طول عمر نیز به او نیازمند است این ایام را به سر برده و شور و احساس و نیروی جوانی را در راه کسب اهداف بلند علمی و معنوی به کار گیرند و سبب سربلندی خود، خانواده و جامعه گردند.

یکی از دلایل ایجاد این وبلاگ نیز روابط سالم بین و دختر و پسر هستش که در جریان هستین!(پس من اینجاهیچ کارم)


گروه وبلاگ نویسی شهرخدا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد